آموزش

چرا مدل بازاریابی AIDA دیگر بدرد نمیخورد ؟

Marketing funnel

مدل بازاریابی AIDA به عنوان یک منبع معتبر ترسیم قیف بازاریابی ، سالیان سال توانسته است چراغ راه مارکترهای عزیز باشد، در این مقاله به معایب این مدل برای انجام بازاریابی دیجیتال در عصر حاضر پرداخته ایم که البته این از توانمندی های این مدل نمی کاهد. بنظر شما این مدل آنقدر که از مزایا و فوایدش محتوا نوشته شده است خوب می باشد یا خیر ؟

درست حدس زده‌اید؛ قرار است این دفعه AIDA را بکوبیم و تقبیح کنیم!

مدل آیدا حدود ۱۲۵ سال قبل توسط Elias St. Elmo Lewis و برای تبلیغات در حوزه بیمه معرفی شده است. این مدل مسیر تبدیل شدن غریبه‌ها به مشتری را ترسیم می‌کند. مدلی ساده که می‌گوید هر فرد برای تبدیل شدن به مشتری از چهار مرحلۀ : آگاهی، علاقه، تمایل و عمل عبور می‌کند. هر کسب‌وکاری برای چیدن مسیر خرید و مدیریت هزینه‌های بازاریابی، به طراحی چنین مسیری نیاز دارد و این مدل مسیر حرکت بازدید کننده و تبدیل شدنش به مشتری را نمایش می دهد.

مدل AIDA هرچند شروع خوبی برای طراحی مسیر خرید مشتری بود اما با گذشت ۱۲۵ سال از آن، باید در استفاده از آن بازنگری کرد. آن موقع نه خبری از اینترنت، موبایل و کامپیوتر بود و نه شبکه‌های اجتماعی وجود داشتند.

داریم درباره دوران پس از انقلاب صنعتی صحبت می‌کنیم؛ بعد از این دوران و به واسطه تولید صنعتی بود که «عصر فروش» شروع شد. دورانی که به واسطه تولید انبوه کالا، تکنیک‌ها و استراتژی‌های فروش اهمیت بیشتری داشت.

بعد تبلیغات رادیویی، تلویزیونی، کاغذی و … رونق گرفت و فروش تلفنی به یک مهارت جادویی تبدیل شد.

Marketing funnel

کم کم دوران بازاریابی مدرن شروع شد و شرکت‌های بزرگ یاد گرفتند که فقط تولید بیشتر و تبلیغات انبوه کافی نیست. به استراتژی‌های بلند مدت‌تر، کم هزینه‌تر و پایدارتری برای کسب درآمد نیاز داشتند.

همین اتفاقات و تحولات بزرگ کافی است تا به کارایی مدل AIDA شک کنیم.

آیا این مدل هنوز هم به درد می‌خورد؟

واقعیتش را بخواهید نه؛ این مدل هرچند تلاش رو به جلو و نگاه جدیدی بود، اما آخرین و بهترین مدل نبود و نیست. 

در طول این سال‌ها، چندین مدل دیگر برای طراحی مسیر خرید معرفی شد که چندتای آنها را فقط اسم می‌برم : DAGMAR ،AIDCAS ،REAN ،AISDALSLove ،NAITDASE، McGuire’s و مدل 5a

همه مدل‌های بعدی به نوعی از آیدا الگو گرفته‌اند.

 حالا برویم سر اصل مطلب که چرا دیگر به درد نمی‌خورد و نباید خودمان را درگیرش کنیم.

از مدل آیدا ۳ ایراد مهم می‌توان گرفت :

۱. مسیر تبدیل شدن به مشتری در آن سنتی و ساده است.

شاید همین عیب در زمان طراحی مدل آیدا یک مزیت بوده است!

مشکل مدل آیدا این است که بیش از حد ساده‌انگاری می‌کند؛ یعنی این تصور را ایجاد می‌کند که هرکسی تبلیغ ما را دید ظرف چند ساعت یا چند روز به مشتری تبدیل می‌شود. این مدل بر مبنای فروش به واسطه تبلیغ ساخته شده، در صورتی که الان راه‌های تبلیغات و بازاریابی بسیار متنوع و پیچیده‌تر شده است؛ بعضی سریع و بعضی در بلندمدت نتیجه می‌دهند. مراحل خرید نسبت به گذشته متفاوت است و دلایل خریدن یا نخریدن هم تغییر کرده است.

در واقع الان به واسطه ابزارها و کانال‌ها متنوعی که در دسترس انسان‌هاست، فرایند و مسیر خرید خیلی پیچیده‌تر، رقابتی‌تر و پرانتخاب‌تر شده است. بیش از حد ساده فرض کردن فرایند خرید باعث می‌شوند که نتوانیم بر مبنای این مدل رفتارهای مشتریان را پیش‌بینی کنیم.

۲. حفظ مخاطب و تعامل در AIDA اولویت نیست.

معمولا مدل آیدا را شبیه قیفی نمایش می‌دهند که باید تلاش کنیم افراد بیشتری را به سمت انتهای قیف یعنی خرید بکشانیم. اولویت کسب‌وکارهای مدرن، بهتر کردن زندگی انسان‌ها، برندسازی، جمع کردن طرفدار و حفظ آنها، تبدیل کردن آنها به مشتری، حفظ مشتریان وفادار و تعامل یا تاثیرگذاری بیشتر در جامعه هدف است.

هرچند در مدل‌های بعدی (مثل 5a) به وفادارسازی اشاره شده است اما اولویت اساسی در AIDA فروش به معنای مستقیم آن است.

۳. خرید فوری را در نظر نمی‌گیرد.

خریدهایی که به عنوان Impulse purchase شناخته می‌شوند، جایی در مدل AIDA ندارند. خریدهایی که بدون برنامه‌ریزی انجام می‌شوند و امکان دارد سراغ برند یا فروشنده‌ای ناشناس برویم. این نوع خریدها در سال‌های اخیر خیلی بیشتر شده است و مشتریان مراحل ذکر شده در مدل آیدا را رد می‌کنند.

خب چه مدل جایگزینی درست است و به درد می‌خورد؟

هیچ مدلی وجود ندارد که برای همه کسب‌وکارها یا محصولات و خدمات درست و بی‌نقص باشد. هر کسب‌وکاری مدل مناسب خودش را باید طراحی کند؛ کار سختی هم نیست. صرفا می‌توان مدل‌هایی برای الگوبرداری پیدا کرد.

اگر هم می‌خواهید الگوی بهتری از آیدا برای طراحی مدل خودتان داشته باشید، مدل چرخه بازاریابی را به جای AIDA پیشنهاد می‌دهیم.

این مدل از چهار حلقه به هم متصل ساخته شده که تشکیل دهنده حلقه بزرگتری به عنوان تعامل هستند. 

حلقه‌های داخلی شامل آگاه‌سازی، جذب، تبدیل و وفادارسازی به هم متصل هستند، یعنی قرار نیست مخاطب را فقط به یک نقطه خرید برسانیم. امکان دارد مخاطب یا مشتری از هر مرحله وارد چرخه بازاریابی شما شود.

مبنای این مدل تعامل بیشتر و حفظ مخاطب یا مشتری در داخل چرخه بازاریابی است.

این مدل با روش‌های تبلیغات و بازاریابی امروزی انطباق بیشتری دارد و بهتر می‌توان بر مبنای آن برنامه‌ریزی کرد، هزینه‌ها را کاهش دهید و برندسازی کنید.

چرخه بازاریابی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *